صنعت فرش دستباف ایرانی طی سالهای متمادی ثابت کرده است که رقیب بلامنازعی در بازارهای بینالمللی است؛ اما در یک دهه گذشته، نبود مشوقهای صادراتی و عدم مدیریت ساختاری در تولید و عرضه فرش در کنار به وجود آمدن بازارهای دیگری در کشورهای آسیایی، این جایگاه را دچار تزلزل کرده است. در وضعیت رقابتی، آنچه که از اهمیت زیادی برخوردار است، استفاده از روشهای بهینه تولید به همراه افزایش کیفیت طراحی و نقش فرش است که در غیر این صورت، بعید نیست این صنعت هم مانند صنایع دیگر رو به افول رود. مهدی نوروزپور، مدیرعامل شرکت فرش جردن که حاصل ادغام شرکت نساجی گلریسان کاشان و فرش پارمیدای تهران است از مصائب صادرات فرش برای "دنیای سرمایهگذاری" میگوید. وی معتقد است: شاید درگذشته، برندهای دیگری در صنعت فرش مطرح بودند؛ اما فرش کاشان در 10 سال گذشته جایگاه اصلی خود را یافته؛ به طوری که در طرح، رنگ و نوآوری پیشقدم بوده و حتی رقیبان خارجی را نیز پشت سر نهاده است. در ادامه، بخشهایی از این گفتوگو را میخوانیم.
ما حدود 20 تا 30 درصد از نیاز بازار داخل را تأمین میکنیم؛ ضمن اینکه محوریت کارمان بر مبنای صادرات است. با توجه به اینکه چندین سال در نمایشگاههای دموتکس (Demotex) در آلمان و ترکیه حضور داشتهایم، 70 درصد تولیدات ما به صادرات اختصاص یافته است.
این شرکت، تولید فرشهای فانتزی و کلاسیک 500، 700، 1000 و 1200 شانه را در برنامه دارد. از سال 1374 با استفاده از دستگاههای قدیمی تولید خود را آغاز کرده و از سال 1384 نیز، فناوری جدیدی را وارد و هرساله آن را ارتقا دادهایم.
عمدتاً به روسیه، چین و کشورهای اروپایی صادرات داشتهایم. در این میان باید به این نکته اشاره داشته باشم که حدود 75 درصد از صادرات فرش کشور متعلق به تولیدات کاشان است و از این مقدار، حدود 50 درصد نیز متعلق به شهرستان آران و بیدگل است.
میزان ارزآوری شرکت در سال 96 حدوداً 11 میلیون دلار بوده است؛ اما در سال جاری به دلیل شرایط سخت به وجود آمده، تولیدمان 50 درصد کاهش یافته است. بر این اساس گمان نمیکنم این عدد تا پایان سال از 5 یا 6 میلیون دلار عبور کند.
سه مشکل اساسی وجود دارد که ما را با چالش مواجه کرده است. با نوسانات ارزی چند ماه گذشته، نقدینگی صنایع در سطح پایینی قرار دارد و بانکها هم هیچگونه همکاری در این زمینه با صنایع ندارند. چالش دوم در بخش صادرات است؛ با توجه به اینکه صادرات ما بهصورت ریالی انجام میشود، بازگشت ارز به کشور با مشکلات فراوانی روبهرو است. مشکل دیگر، خریدهای نسیهای است که ما درگذشته از کشورهای همسایه داشتهایم. با توجه به اینکه خرید مدتدار بوده و زمان بازپرداخت آن رسیده است، حتی با وجود وعدههای دولت در خصوص اختصاص ارز 4 هزار و 200 تومانی، تاکنون هیچ اقدامی در این رابطه انجام نشده است. با ادامه وضع موجود، اعتبار بازرگانان ایرانی و شرکتها زیر سؤال میرود. شرکتی که چندین میلیون دلار بدهکار است، با این نوسان نرخ دلار نمیتواند ادامه دهد؛ در صورتی که اگر به صنعت فرش کمک شود، این صنعت جایگاه خود را پیدا خواهد کرد. مشکلات گمرکی، یکی دیگر از بحثهایی است که باید به آن پرداخته شود. قانونی که در گمرک مصوب میشود، یک سال زمان میبرد تا به مرحله اجرا برسد. مثلاً در شرایطی که مصوب شده، هزینه ترخیص کالا 11 درصد باشد؛ گمرک با این ادعا که مصوبه جدیدی ابلاغ نشده، تعرفه را روی همان 15 درصد نگاه داشته است.
مسیر برای صادرات هموار نیست و مصوبههای بیحساب و کتاب در حال ضربه زدن به صادرات است. به ما گفته میشود که باید ارز را به کشور بازگردانید؛ در شرایطی که به دلیل تحریمهای بانکی و قطع خدمات سوئیفت، برای کشور مقابل، این امکان وجود ندارد که مبلغ ارز را واریز کند. همین موضوع باعث میشود که محصولات ما به تومان فروخته شود. در حال حاضر افغانستان، پاکستان و کشورهای حاشیه خلیجفارس از جمله مشتریانی هستند که با دلار خرید نمیکنند.
بازاریابی نیاز به فعالیتهای متنوع و گستردهای دارد. بازاریابی را فقط از کشور مبدأ نمیشود انجام داد. در گذشته، صادرکننده با خریدار ارتباط مستمر سالیانه داشت. از طرفی درصورتیکه خریدار مغازه داشت، با برنامه کار میکرد، در سال چند بار گردهمایی برگزار میکرد، در تکاپو بود، تبلیغ میکرد، به ایران رفتوآمد داشت و طی مراسمی همراه با ایراد سخنرانی و نمایش تصاویر گزارش سفرش را به مشتریهایش که مصرفکنندگان نهائی بودند ارائه میکرد و چون مشتریهایش به ایران علاقهمند بودند در مراسم شرکت میکردند و بهتبع فروش انجام میگرفت. صادرکننده این امکان را داشت که در نمایشگاههای معتبر خارجی شرکت کند و با کسانی که امکان مسافرت به ایران را ندارند، ارتباط تجاری برقرار کند. اما امروز شما نگاه کنید و ببینید کدامیک از آن فاکتورها باقیمانده؟ دیگر مغازهداری باقی نمانده، درنتیجه ارتباطی که فروشنده میتوانست با مغازهدار داشته باشد هم وجود ندارد . برای تجاری که میتوانستند بهقصد خرید فرش به ایران بیایند هم امکانات مهیا نیست و با معضلات زیادی در این خصوص مواجهاند. از اینطرف علاوه بر وجود مشکلات بسیار برای اخذ ویزا، هزینهها برای رفتن صادرکنندگان به نمایشگاههای خارج از کشور هم سرسامآور است ، صادرکننده باید پیمانسپاری کند که با شرایط فعلی این کار هم برایش ممکن نیست و به همین دلیل دستوپایش بسته است و در صورت تن دادن به این کار باید خود را برای قبول مشکلات بسیار جدی آماده کند درنتیجه ترجیح میدهد خودش را گرفتار این پروسه پیچیده فرمایشی نکند و عطایش را به لقایش ببخشد.
سال ۲۰۰۰ زمانی که تحریم اولیه امریکا برداشته شد، مجدداً ما به بازار آمریکا راه یافتیم. در آن مقطع زمانی، بسیاری از مشتریها را از دست داده بودیم و بخش زیادی از آنها به چین، هند، پاکستان، مصر و ترکیه رفته و در آنجا فعال شده و سرمایهگذاری کرده بودند. از این رهگذر دو نتیجه حاصل شده بود: اول، از دست دادن بازار و حضور در آمریکا و دوم اینکه در غیبت ما، عرصه برای رقبا گسترده و باعث شده بود درزمینه تولید فرش آموزش ببینند و فعالیت کنند. در مجموع، تحریم ضربه مهلکی به ما زده بود.
بازگشت به جایگاه و شرایط نسبتا بهترکه با شرایط اولیه بسیار تفاوت داشت و تعریف موقعیت جدید، ۱۰ سال به طول انجامید. سال ۲۰۱۰ دوباره دور جدیدی از تحریمها شروع شد وهر چه تا آن زمان رشته بودیم پنبه شد.
ما همواره سعی کردهایم تا حرف و عملمان یکی باشد و همواره محصولمان را به همان شکلی که تبلیغ کردهایم به دست مشتری رساندهایم. در این صنعت، مسیر به شکلی است که صاحبان تولید با طراحی، رنگ و نوآوری با هم رقابت میکنند و فقط کسی که با توجه به موارد ذکر شده بتواند سهم بیشتری از بازار را داشته باشد، میتواند جایگاه نخست را از آن خود کند.
این مسیر قطعاً قربانی خواهد داشت و عدهای از صنعتکاران باید از صنعت فرش خداحافظی کنند. به عقیده بنده، باید زمینه سرمایهگذاری خارجی در کشور فراهم شود. در حال حاضر، فضای سرمایهگذاری در هیچ صنعتی فراهم نیست.
در سال "حمایت از کالای ایرانی" آیا از شما حمایت شده است؟
تمام حرفهایی که در خصوص حمایت از صنعت فرش زده شده، تاکنون فقط در حد شعار باقی مانده است. دولت هیچ حمایتی از ما که تولیدکننده کالای ایرانی هستیم، نکرده است.
التهابات بازار ارز تأثیر بسیار زیادی بر صنایع داشته است؛ بهطوریکه در هر دو بخش خرید و فروش با ضرر مواجه شدهایم. در ماههای گذشته، شرایط بهگونهای شده بود که قیمتها افزایش پیدا میکردند؛ ولی فروشندهای وجود نداشت. درست است که قیمت ارز پایین آمده؛ اما قیمتهایی که قبلاً افزایش یافته است را کسی پایین نمیآورد. دلیل همه اینها برمیگردد به حس بیاعتمادی که در میان مردم ایجاد شده است. بر این اساس اگر فردی قصد معامله داشته باشد؛ ولی اعتمادی وجود نداشته باشد، تجارت خوبی انجام نمیگیرد.
شاید درگذشته برندهای دیگری در صنعت فرش مطرح بودهاند؛ اما فرش کاشان طی 10 سال گذشته جایگاه اصلی خود را پیدا کرده است. فرش کاشان در طرح، رنگ و نوآوری پیشقدم بوده و حتی رقیبان خارجی را نیز پشت سر نهاده است. قبلاً هر یک از شرکتها، بخش طراحی فرش داشتند؛ اما اکنون ایدههای خود در طرح و رنگ را از فرش کاشان میگیرند. شاید دلیل این پیشرفت چشمگیر این باشد که کاشان، مهد پرورش تاجران فرشی است که رنگ و نقش فرش را به خوبی میشناسند.
شرکتها برای برندهای خود تبلیغات بصری دارند و سالهای بسیاری است که در این حوزه فعالیت دارند. بهطورکلی، صنعت فرش در برندسازی باید بهتر از این عمل میکرد. باید به این نکته اشاره داشته باشم که تلاشهای ما در پاک کردن کلیشه ذهنی افراد بیثمر بوده است. بهعنوانمثال؛ وقتی صحبت از نمایشگاه مبلمان میشود، همه اذهان به سمت بازار مبل یافتآباد میرود. در صنعت فرش نیز همینطور است؛ برندهای فرش تاکنون نتوانستهاند شرایطی را به وجود آورند که وقتی صحبت از نمایشگاه فرش میشود، مردم سمت یک برند خاص نروند. شاید به این دلیل است که ما، سازمان مردم نهادی در این خصوص نداشتهایم. البته شرکت تعاونی فرش ماشینی آران و بیدگل دو سه سالی است که تشکیل شده و بنده بهعنوان مدیرعامل این شرکت در تلاش هستم تا نمایشگاه اختصاصی فرش کاشان را راهاندازی کنم و فکر میکنم تا دو سال دیگر این برنامه نتیجه دهد.
با برگزاری نمایشگاهها، مردم به شناخت کاملتری از برند میرسند. بهعنوان مثال محلات، یک نمایشگاه سنگ برگزار کرده و این نشان میدهد که در کنار مشهد و اصفهان، محلات هم قادر به تولید سنگ است.
قطعاً این نمایشگاهها تأثیر خود را خواهند گذاشت؛ اما برخی انتظار دارند که حتماً جنس خود را در نمایشگاه به فروش برسانند که البته اشتباه است. حدود 10 سال است که ما در نمایشگاه شرکت میکنیم و به نظرم، جا افتادن اسم در ذهن مشتری مهم است و اگر امروز از شما خرید نکند، حتماً در آینده از شما خرید خواهد کرد. سیاست حضور پیوسته در نمایشگاههای داخلی را در نمایشگاههای بینالمللی هم پیاده کردهایم. با چنین شیوهای، واحد بازرگانی ما دیگر لازم نیست برای معرفی فرش جردن وقت بگذارد. برای رسیدن به این هدف حداقل باید پنج سال بهطور مداوم در نمایشگاه حضور داشت.
اگر حضور در چنین رویدادهایی برای مجموعه تولیدی آنقدر گران تمام شود که برای جبران، مجبور شوند فرششان را زیر قیمت بفروشند، این به ضرر ایران است. قبل از هر چیز، سازوکارهای حضور در نمایشگاه باید درست شود؛ مسائلی چون: سیاست خارجی، حل مسائل مربوط به تبادل پول، نقل و انتقالات، حملونقل و غیره. اصولاً جو صادرات در ایران، جو ملتهبی است.
صنعت فرش چشم انتظار حمایت دولت است. دولت؛ با بیتدبیری خواسته یا ناخواسته، در حال از بین بردن این صنعت است. در دولتهای قبلی هم قیمت دلار افزایش مییافت؛ ولی ما یک روز هم کار خود را تعطیل نمیکردیم. دلیل این نابسامانیها، وجود افرادی است که مدیریت این حوزه را بر عهده دارند؛ ولی اطلاعات کافی و مناسب از این صنعت ندارند. در گذشته، ترکیه فقط به دنبال این بود که در این صنعت جایگاه ما را تصاحب کند؛ اما اکنون شرایط بهگونهای رقم خورده که ترکیه از ما پیشی گرفته و جایگاه بهتری نسبت به ما دارد.
سوتیتر1: به ما گفته میشود که باید ارز حاصل از صادرات را به کشور بازگردانید؛ در شرایطی که به دلیل تحریمهای بانکی و قطع خدمات سوئیفت، برای کشور مقابل، این امکان وجود ندارد که مبلغ ارز را واریز کند. همین موضوع باعث میشود که محصولات ما به تومان فروخته شود
سوتیتر2: میزان ارزآوری شرکت در سال 96 حدوداً 11 میلیون دلار بوده است؛ اما در سال جاری به دلیل شرایط سخت به وجود آمده، تولیدمان 50 درصد کاهش یافته است. بر این اساس گمان نمیکنم این عدد تا پایان سال از 5 یا 6 میلیون دلار عبور کند.